سخن آغازین:
از الفبایی که در سالهای تحصیل از مدرسه آموختیم یاد میکنم و اینکه هدف آغازین از ورود به مدرسه آموزش بوده همانطور که دانشگاه های نسل اول نیز بر پایه آموزش تاسیس شدند. سالهای بعدی در مدرسه آزمایشات جالبی را مشاهده کردیم و از سبز شدن لوبیا در دستمال مرطوب گرفته تا فوران کوه آتش فشان در آزمایشگاه شیمی، چنین آزمایشاتی را میتوان پژوهش بشمار آورد، که بعنوان رسالت دانشگاه های نسل دوم تعریف شده اند.در ادامه می توان اندوخته های آموزشی و پژوهشی را جهت اشتغال زایی و تولید محصول بکار گرفت، نکته مهمی که زیربنای تاسیس دانشگاه های نسل سوم یعنی مراکز کار آفرینی شده است.حال به دوران قبل از آموختن برمیگردیم، یعنی زمانی که کودک درون خانواده پروش یافته و تربیت شده است. اگر کودک بی بهره از تربیت و تعهد پای به احتماع بگذارد چه بسا که آموزش و پژوهش در وی بی اثر افتد؛ کار آفرین بودنش پیشکش.بنابراین آنچه فراتر و مهم تر از رسالت دانشگاه های نسل اول تا سوم به چشم می آید به تربیت نسل متعهد و کارآمد برای جامعه است. در واقع عبارت " آموزش و پروش " که چندین و چند سال با دوران کودکی و نوجوانی هر دختر و پسری گره خورده است خود دلیلی بر این ادعاست.بنابراین اگر در سرانجام کلام عنوان دانشگاه نسل چهارم یا دانشگاه اجتماعی را مطرح می کنیم، فصل جدیدی را نگشوده ایم بلکه با نگاهی دقیق و از سر تامل و تدبیر بازگشته ایم به آنچه که باید قبل از آموزش، پژوهش و کارآفرینی اتفاق افتد.